فیزیوتراپی شناختی چیست؟

همچنین یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه در بسیاری از علوم مطرح می باشد بحث عملکرد مبتنی بر شواهد(Evidence based practice) است. عملکرد مبتنی بر شواهد که در پی دستیابی به بهترین شواهد موجود در تحقیقات و پژوهش های علمی اخیر برای تصمیم گیری های بالینی است به واسطه موضوعاتی چون حل مسئله و تصمیم گیری یک فرآیند شناختی محسوب می شود

فیزیوتراپیست شناختی (Cognitive physiotherapist) به کسی گفته می شود که با موضوعات شناختی آشنا بوده و با آگاهی از این مولفه ها و در نظر گرفتن آنها به هنگام ارزیابی، تشخیص و درمان مشکلات مرتبط با فیزیوتراپی باعث افزایش عملکرد بیماران می گردد.

فیزیوتراپی شناختی به معنای درمان اختلالات روانی که در رشته های روانشناسی کاربرد دارد نیست بلکه هدف داشتن اطلاعات مناسب درباره مباحث شناختی جهت هدایت بیماران در مسیر صحیح است. یکی از مهمترین کاربردهای آن در درمان بیماری ها و اختلالات نورولوژیکی چون سکته مغزی، بیماری پارکینسون، آسیب های نخاعی، آلزایمر و ... است. همچنین در موارد بیماری های مزمن، اختلالات قلبی-عروقی، کمردردهای مزمن، آسیب های عضلانی-اسکلتی و ... می تواند کارایی درمان را افزایش دهد. به عنوان مثال استفاده از استراتژیها یا راهبردهای توجه ای می توانند نقش بسیار مهمی در درمان اختلالات حرکتی و کمردردها به خصوص کمردردهای مزمن داشته باشند. بررسی ها و مطالعات نشان می دهد که بخش های مختلفی از مغز در ارتباط با توجه (Attention) دخالت دارند.

فیزیوتراپی شناختی می تواند در افزایش کنترل حرکت و بهبود مهارتهای حرکتی در بیمارانی که دچار اختلالات تعادلی هستند یا مشکلاتی در هماهنگی حرکات دارند موثر باشد.

جهت آشنایی بیشتر با این نوع نگاه در درمان های فیزیوتراپی که علاوه بر اختلالات عصبی-عضلانی-اسکلتی باید توجه شود به برخی از مواردی که تجربه نمودم اشاره می گردد:

-بیماری که به علت تصادف دچار ضربه مغزی شده بود پس از پنجاه روز از زمان تصادف، در حالت نشسته دائما به طرز عجیبی خودش را فقط به سمت چپ خم می کرد و خانواده وی فکر می کردند که بیمار به علت درد، خودش را به این سمت متمایل می کند و به جای اصلاح این وضعیت نه تنها تلاشی نمی کردند بلکه آنها نیز به همان سمت متمایل می شدند. ارزیابی از این بیمار بیشتر اختلال ادراک فضایی را نسبت به مشکلات حرکتی مطرح می کرد. در طی چهار روز پس از آموزش های لازم جهت هدایت بیمار به طرف خط وسط، این مشکل بیمار به میزان قابل توجه ای برطرف شد.

-بیماری به علت سکته مغزی، انگیزه زیادی برای حرکت داشت ولی با وجود داشتن مشکلات زیادی هم از جهت ادراک فضایی و هم ضعف حرکتی، تحلیل صحیحی از میزان آسیبش نداشت و فکر می کرد به راحتی می تواند راه برود و هر روز به دفعات خانواده اش را تحت فشار قرار می داد درحالیکه توانایی نشستن هم نداشت (اختلال قضاوت و استدلال)

-بیمار مسنی که به علت آلزایمر در طی زمان دچار مشکلات حرکتی شدید شده بود بیشتر تمایل به خواب داشت (اختلال هوشیاری و توجه) و به درخواست های حرکتی در زمان های مختلف پاسخ های متفاوت می داد. گاهی همکاری بیمار نسبت به دستورات کلامی فیزیوتراپیست جهت آموزش حرکت که با تحریکات هیجانی و انگیزشی همراه بود خوب جواب می داد ولی در برخی از روزها موفقیت آمیز نبود.

-بیماری جوانی که سه ماه از زمان ضایعه نخاعی اش گذشته بود دائما سوالات تکراری می پرسید و نمی توانست با خودش کنار بیاید با وجودی که به سئوالاتش به نوعی پاسخ داده می شد (اشکال در حل مسئله و تصمیم گیری)

-بیمار جوانی با آسیب نخاعی در ناحیه گردنی که به طور بسیار غیر منطقی فکر می کرد تا دو هفته دیگر خوب خواهد شد (اختلال در قضاوت و استدلال)

-بیمار مسنی که از قدرت عضلانی نسبتا خوبی برخوردار بود به هنگام آموزش راه رفتن، به جای استفاده صحیح از واکر جهت انتقال وزن بر روی آن، واکر را در فضا نگه می داشت و آموزش راه رفتن با مشکل روبرو می شد (اختلال توجه، ادراک و یادگیری)

-بیمار جوانی که به علت بیماری قلبی، دچار آسیب مغزی شده بود علاوه بر مشکلات حرکتی گاهی موقعیت های استرس زای گذشته ای دور را جهت امتحانات دوران دبیرستان به یاد می آورد که باید هر چه سریع تر برای شرکت در امتحانات آماده گردد و در یادگیری جدید دچار مشکل بود (اختلال حافظه)

در فیزیوتراپی شناختی علاوه بر فرآیندهای کنترل حرکت (Motor control) به مطالعات شناختی، علوم رفتاری (Behavioural sciences) و روانشناسی به خصوص روانشناسی شناختی (Cognitive psychology) اهمیت داده می شود.

 نکته دیگری که در اینجا باید مد نظر قرار گیرد این است که فیزیوتراپی شناختی به معنای درمان شناختی (Cognitive therapy) یا درمان شناختی-رفتاری (Cognitive behavioral therapy or CBT) کلاسیک که مربوط به رویکردهای شناختی (Cognitive approaches) در روانشناسی است، نمی باشد ولی در عین حال از این درمان ها تاثیر گرفته است. درمان های شناختی و شناختی-رفتاری برای اهداف خاصی پایه گذاری شده اند و معمولا زمان بر هستند.

البته در سالیان اخیر چنین درمان هایی تحت عنوان درمان شناختی-رفتاری در بیماری های مزمن پزشکی چون دیابت، بیماری های قلبی، سرطان و بیماری های پوستی و  همچنین درمان شناختی-عملکردی (Cognitive functional therapy) جهت دردهای مزمن به خصوص کمردرد مزمن مطرح هستند.

اصول فیزیوتراپی شناختی

 اصول و قواعد فیزیوتراپی شناختی عبارت اند از:

-مسئله شناخت (Cognition) که موضوع بسیاری از علوم چون فلسفه (Philosophy)، علوم شناختی (Cognitive science)، روانشناسی (Psychology) به خصوص روانشناسی شناختی (Cognitive psychology)، علوم اعصاب (Neuroscience) و علوم اعصاب شناختی (Cognitive neuroscience) است در فیزیوتراپی هم یک موضوع مهم تلقی می شود.

-درک موضوعات شناختی یا فرآیندهای ذهنی که به ویژه در روانشناسی شناختی مورد مطالعه قرار می گیرند و در ارتباط با مباحثی چون هوشیاری (Consciousness)، ادراک (Perception)، توجه (Attention)، یادگیری (Learning)، هوش (Intelligence)، تصمیم گیری (Decision making)، حل مسئله (Problem solving)، خلاقیت (Creativity)، زبان (Language)، حافظه (Memory) و استدلال (Reasoning) هستند در فیزیوتراپی هم دارای اهمیت می باشند.

-اگرچه آشنایی با اصول درمان شناختی (Cognitive therapy) و درمان شناختی-رفتاری (Cognitive behavioral therapy) در درک فیزیوتراپی شناختی و اهمیت آن کمک کننده است ولی شناخت خود مولفه ها مهمترین موضوع در فیزیوتراپی شناختی است.

-می توان از اصطلاحاتی چون فیزیوتراپی شناختی-رفتاری یا فیزیوتراپی شناختی-عملکردی همانند فیزیوتراپی شناختی استفاده کرد، چرا که در فیزیوتراپی شناختی علاوه بر مولفه های شناختی که مهمترین شاخص ها محسوب می شوند، رفتارها (عملکردها) نیز حایز اهمیت هستند و بر اثرات مفید تمرینات یا اصلاح وضعیت های نادرست تاکید می شود.

بنابراین افکار و شناخت بیمار به تنهایی منجر به درمان نمی شود مگر اینکه به رفتارها یا عملکردهای صحیح (انجام تمرینات و وضعیت های درست) در محیط درمان به ویژه در خارج از محیط درمانی منجر گردد. این مسئله به بهترین وجهی نشان می دهد که درمان واقعی به مشارکت بیمار و فیزیوتراپیست وابسته است.

-مباحثی چون هیجان (Emotion)، انگیزش (Motivation)، باورها (Beliefs)، نگرش ها (Attitudes) و شخصیت (Personality) که نقش بسیار مهمی در شناخت ها (Cognition)، رفتار (Behaviour) یا عملکرد (Function) افراد دارند در فیزیوتراپی شناختی مورد توجه قرار می گیرند.

به عنوان مثال فردی که دچار آسیب سیستم عضلانی-اسکلتی شده است، ترس از آسیب مجدد یا احتمال تجربه مجدد درد همراه با باورهای غلط عاملی است که فرد از انجام عمل حرکتی یا فعالیت اجتناب می کند که نتیجه آن عدم استفاده از اندام، ناتوانی، اضطراب، افسردگی و تکرار سیکل معیوب است. چنین تفکری نسبت به درد یک عامل مهم در جهت مزمن شدن دردهای عضلانی-اسکلتی (ماسکولواسکلتال) و مشکلات حرکتی محسوب می گردد. 

Comments

Popular posts from this blog

فیزیوتراپی در شرق تهران کجا برم

بهترین فیزیوتراپی ها در مناطق مختلف تهران